سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زبانت را به نرم گویی و سلام کردن، عادت بده، تا دوستانت فراوان شوند و دشمنانت اندک گردند . [امام علی علیه السلام]

...کاش عاشق می شدم اما
نویسنده :  پرنیاجان
باور نداشتم که گل آرزوی من
با دست نازنین تو بر خاک اوفتد
با این همه هنوز به جان می پرستمت
یا الله اگر که عشق چنین پاک اوفتد
می بینمت هنوز به دیدار واپسین
گریان درآمدی که : فریدون خدا نخواست
غافل که من به جز تو خایی نداشتم
اما دریغ و درد نگفتی چرا نخواست
بیچاره دل خطای تو در چشم او نکوست
گوید به من : هر آنچه که او کرد خوب کرد
فردای ما نیامد و خورشید آرزو
تنها سپیده ای زد و ‌آنگه غروب کرد
بر گور عشق خویش شباهننگ ماتمم
دانی چرا نوای عزا سر نمی کنم
تو صحبت محبت من باورت نبود
من ترک دوستی ز تو باور نمی کنم
پاداش آن صفای خدایی که در تو بود
این واپسین ترانه ترا یادگار باد
ماند به سینه ام غم تو یادگار تو
هرگز غمت مباد و خدا با تو یار باد
دیگر ز پا افتاده ام ای ساقی اجل
لب تشنه ام بریز به کامم شراب را
ای آخرین پناه من آغوش باز کن
تا ننگرم پس از رخ او آفتاب را



فریدون مشیری
دوشنبه 86/2/17 ساعت 9:31 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دوستم داشته باش
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
88289 :کل بازدیدها
77 :بازدید امروز
10 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
...کاش عاشق می شدم اما
پرنیاجان
من پرنیا20سالمه و خواهر پرهام هستم و خیلی دوستش دارم به خاطر اون کارش را ادامه می دم تا ببینیم خدا چی می حواد به هر حال نظر یادتون نره ممنونم
حضور و غیاب
لوگوی خودم
...کاش عاشق می شدم اما
لوگوی دوستان
لینک دوستان
شب عشق
بتو می مانم ولی تنها
عشق داغ
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
طراح قالب