دو کار با هم چه ناهمگون است و ناسازوار ، کارى که لذتش رود و گناهش ماند ، و کارى که رنجش برود و پاداشش ماند . [نهج البلاغه]
دیشب ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت دق مرگم می کرد
وابستگی ام را به تو عادت کردم
در دادگه عشق کنم از تو شکایت به خدایت
گویم که مرا کشت دو چشمان سیاهت
ورود به بخش مدیریت