سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کژی، با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]

...کاش عاشق می شدم اما
نویسنده :  پرنیاجان

آن کوچه ی پر ز ماجرا یادت هست؟
و بازی گرگم به هوا یادت هست؟


باران که گرفت هر دومان خیس شدیم
مانند گل و پرنده ها یادت هست؟
روزی که تو را باز صدا زد مادر
گفتی:‹‹نمی آیم به خدا ››یادت هست؟
در بازی گرگم به هوا مادر برد
از من که تو را کرد جدا یادت هست؟
آن روز گذشت و بهاری دیگر
نگذاشت به باغ ما پا یادت هست؟


تو نیستی که ببینی






ازدواج مثل یک شهر حصاز شده است آنهایی که داخل آن هستند میخواهند بیایند بیرون اما نمیتوانند .آنهایی هم که بیرون هستند میخواهند داخلا شوند اما نمیتوانند






در وجودم چیزی هست که تو را نجوا می کند ... و تنها عشق مرا رها می کند ... و نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ... پس عشق و نور را از من دریغ نکن و بر من بتاب که بی عشق تو ؛ بی نگاه تو ؛ بی تو رو به غروب رهسپارم .... مرا به طلوعی دیگر برسان ....


شنبه 86/5/13 ساعت 8:29 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دوستم داشته باش
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
87192 :کل بازدیدها
3 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
...کاش عاشق می شدم اما
پرنیاجان
من پرنیا20سالمه و خواهر پرهام هستم و خیلی دوستش دارم به خاطر اون کارش را ادامه می دم تا ببینیم خدا چی می حواد به هر حال نظر یادتون نره ممنونم
حضور و غیاب
لوگوی خودم
...کاش عاشق می شدم اما
لوگوی دوستان
لینک دوستان
شب عشق
بتو می مانم ولی تنها
عشق داغ
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
طراح قالب