سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لازم ترین دانش بر تو آن است که صلاح دینت را به تو نشان دهد و مایه تباهی اش را برایت روشن سازد . [امام علی علیه السلام]

...کاش عاشق می شدم اما
نویسنده :  پرنیاجان
ای عشق تو بانوی سیه فام منی
زیبای خموش عمر و ایام منی
دیری است در این باغ که گلبانگت نیست
ای مرغ غمین که بر سر بام منی
شیرینی و شور بزم جانها بودی
اینک چو شراب تلخ در جام منی
گر خوی تو با رمیدگی همراه است
کی رام منی ‌آهوک آرام منی؟
یک شمع چو قامتت نمی افروزند
اما تو همان ستاره شام منی
گر ننگ به نام عشق کردند چه باک
بدنام بدانی تو و خوشنام منی
هرچند که ناکام گذشتیم ز هم
چون طعم طرب هنوز در کام منی
آغاز تو بودی ام خوشا آن آغاز
شادا به تو چون غم که سرانجام منی
چون چهره تو هنوز در تاریکی است
ای عشق تو بانوی سیه فام منی


دوشنبه 86/5/15 ساعت 1:26 عصر
نویسنده :  پرنیاجان

آن کوچه ی پر ز ماجرا یادت هست؟
و بازی گرگم به هوا یادت هست؟


باران که گرفت هر دومان خیس شدیم
مانند گل و پرنده ها یادت هست؟
روزی که تو را باز صدا زد مادر
گفتی:‹‹نمی آیم به خدا ››یادت هست؟
در بازی گرگم به هوا مادر برد
از من که تو را کرد جدا یادت هست؟
آن روز گذشت و بهاری دیگر
نگذاشت به باغ ما پا یادت هست؟


تو نیستی که ببینی






ازدواج مثل یک شهر حصاز شده است آنهایی که داخل آن هستند میخواهند بیایند بیرون اما نمیتوانند .آنهایی هم که بیرون هستند میخواهند داخلا شوند اما نمیتوانند






در وجودم چیزی هست که تو را نجوا می کند ... و تنها عشق مرا رها می کند ... و نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ... پس عشق و نور را از من دریغ نکن و بر من بتاب که بی عشق تو ؛ بی نگاه تو ؛ بی تو رو به غروب رهسپارم .... مرا به طلوعی دیگر برسان ....


شنبه 86/5/13 ساعت 8:29 صبح
نویسنده :  پرنیاجان

اگر دوست داشتن تو اشتباست، پس من نمی خواهم که درست باشم و اگر زندگی کردن بدون تو درست است، من می خواهم برای بقیه زندگیم در اشتباه باشم.






کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم






این روزها که از همه سایه ها و آدمهای رنگی دلم به درد آمده است تنها به پنجره ای که عطر آرامش تو را می پراکند چشم دوخته ام






اگر دوست داشتن تو اشتباست، پس من نمی خواهم که درست باشم و اگر زندگی کردن بدون تو درست است، من می خواهم برای بقیه زندگیم در اشتباه باشم.






ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی؟؟؟ رفتی ؟ بسوز ، اینهمه آتش سزای توست






زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی




شنبه 86/5/13 ساعت 8:28 صبح
<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دوستم داشته باش
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
87207 :کل بازدیدها
18 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
...کاش عاشق می شدم اما
پرنیاجان
من پرنیا20سالمه و خواهر پرهام هستم و خیلی دوستش دارم به خاطر اون کارش را ادامه می دم تا ببینیم خدا چی می حواد به هر حال نظر یادتون نره ممنونم
حضور و غیاب
لوگوی خودم
...کاش عاشق می شدم اما
لوگوی دوستان
لینک دوستان
شب عشق
بتو می مانم ولی تنها
عشق داغ
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
طراح قالب